سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
نویسندگان وبلاگ
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 205851
کل یادداشتها ها : 111
خبر مایه


واژه کوروش یک واژه مهری است به یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند

 

یکی از بزرگان می‌نویسد: کورش علاوه بر خوی نیک و روی نیک انسانی نوع دوست و دانا و نیک اندیش بود.

با تو هستم کورش ، با تو ام ای شاه بزرگ ، تیشه بیهوده بر این خاک مزن ! که دگر خاک وطن ، منتظر دیدار تو نیست ! و صدای زدن تیشه تو ، قلب خاک وطنم را به طپش باز نخواهد آورد................................ در زمستان بلندی که گذشت .... خاک ایران به دام اهریمن افتاد ! قدمی مانده به دیوار عدالت =..... و به قانون طبیعت خندید...... و به مفهوم شقایق غرید ! !!!! ==،==دگر آن پاک سرشت نتوانست که آن دیو سیاه را مغلوب کند. اری اینبار ضحاک پیروز شد !! اری اینبار توران بر ایران غرید....اری اری .....اینبار رستم و گودرز در خواب شدند. با تو هستم کورش .... مشت بیهوده بر این خاک نزن .......شاید..... شاید از روز عزل........از همان روز که گویند خداوند بزرگ ، از دم خود به بشر عشق دمید ، من به بازی در پی دیدار شیاطین بودم . و یقین در ان روز اولین کس که خداوند بر او عشق دمید توی مجنون صفت و عاشق و شیدا بودی . که چنین سخت و سمج، سرزمین ، ویرانی را آباد کردی.....عدالت بر پا کردی و صلح آرامش به جهان بخشیدی.....اری تو بودی که به مردم ایمان دادی وتو به یاری خدا به راستی... پیروز گشتی..... اری... تو بودی کوروش . که وصیت کردی ، بدون تابوت با خاک ایران هم آغوش گردی .....تو بودی که به بشر را آزادی بخشیدی............با تو هستم کوروش..... با تو هستم ای شاه بزرگ . با تو هستم ای پاک روان....مشت بیهوده بر این خانه نزن ! که فرو ریخته این میکده از باد خزان...... برو آنجا.......برو آنجا که به تو باده عشق بشارت بدهند......و تو سیراب زجام می رنگین گردی......و در آن جمع بگرد....... و به خداوند بگو....... و به خداوند بگو.... که پارسیان رهایی می خواهند . و خوش میل تپیدن دارند......... و به ما باز رسان...... تا فریاد بزنیم .....جاوید باد.... ایران ما.وطنم هستی ما

  

پرچم ایران از زمان کوروش کبیر تا الان
   

(پرچم زمان کورورش کبیر( ???سال پیش ازمیلاد)


alt



 پرچم در دوره شاه طهماسب




alt



دوره شاه صفی دوم



 




alt


 


 


 




 دوره نادرشاه



alt


 


 


 




 دوره علیقلی شاه عادل



alt


 


 




 دوره آغا محمدخان قاجار



alt


 


 


 




 



 دوره محمدشاه قاجار



 alt



 


 


 




 دوره ناصرالدین شاه



alt


 


 


 




 دوره رضاخان وپسرش



alt


 


 



 دوره فعلی





alt









  

ماجرای کشف نخستین منشور حقوق بشر

 

سال ???? شمسی هرمز رسام یکی از اعضای یک گروه کاوش انگلیسی در معبد بزرگ اِسَـگیلَـه (نیایشگاه مَـردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر باستانی بـابِـل در بین‌النهرین استوانه ای از گل پخته به دست آورد.

گمان نخستین باستان شناسان این بود که این لوح توسط یکی از پادشاهان بابلی نگاشته شده است. اما پس از بررسی خط شناسان مشخص شد که این سنگ نوشته در سال ??? پیش از میلاد به هنگام ورود سپاه فاتح ایران به بابل به فرمان کوروش نوشته شده است.

ترجمه و انتشار متن این استوانه گلی نشان داد آن چه از خاک بابل کشف شده، در واقع "نخستین منشور جهانی حقوق بشر" است. به همین دلیل در سال ???? در گردهمایی حقوق دانان سراسر جهان که در کنار آرامگاه کوروش برگزار شد، او را نخستین بنیانگذار حقوق بشر نامیدند.

استوانه کوروش به شدت آسیب‌ دیده است، بسیاری از سطرهای آن از بین رفته و یا بر اثر فرسودگی بیش از اندازه قابل خواندن نیست. نوشته‌های بخش‌های آسیب‌دیده را تنها با توجه به اندازه فضای خالی و برخی حروف باقی مانده در آن می‌توان تا حدودی بازسازی کرد که در این بازسازی احتمال اشتباه‌هایی وجود دارد.

علاوه بر از آنجا که در خوانش و ترجمه نوشته‌های بابلی، هنوز اتفاق نظر وجود ندارد؛ متن منشور کوروش در ترجمه‌های گوناگون تفاوت دارد با این وجود محتوای اصلی آن که در بردارنده احترام به اقوام و ادیان و مذاهب گوناگون است از سوی همه باستان شناسان تایید می شود.

 

کوروش در این کتیبه برای نخستین بار از رعایت حقوق طبیعی و مادی و معنوی انسان صحبت کرده است.

رضا مرادی غیاث آبادی متن لوح را اینطور ترجمه کرده است:

" منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کوروش، شاه بزرگ … نبیره چیش‌پیش، شاه بزرگ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گام‌های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دل‌های پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه‌های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم. من برده‌داری را بر‌انداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانی‌اش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم … من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاه‌هایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه‌ها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه‌های خود برگرداندم و خانه‌های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاه‌های خودشان بازگرداندم. بشود که دل‌ها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه‌های مقدس نخستین‌شان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کوروش شاه، پادشاهی که ترا گرامی می‌دارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’ من برای همه مردم جامعه‌ای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم."

لوح کوروش تنها یک بار در جریان جشن‌های ???? ساله برای نمایش در ایران از موزه بریتا‌نیا خارج شد. آن زمان یعنی در سال ???? هجری شمسی، منشور را ? هزار پوند بیمه کردند و شی یاد شده تنها به مدت ?? روز در ایران و در موزه برج آزادی به نمایش در آمد.

یک کپی از منشور کوروش به عنوان کهن‌ترین فرمانِ شناخته‌شده تفاهم و همزیستی ملت‌ها در ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک نگهداری می‌شود. این کتیبه در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیمومت قرار دارد.


  
وفسور ایلیف مدیر موزه لیورپول انگلستان:

در
جهان امروز بارزترین شخصیت جهان باستان کوروش شناخته شده است. زیرا نبوغ و
عظمت او در بنیانگذاری امپراطوری چندین دهه ای ایران مایه ی شگفتی است.
آزادی به یهودیان و ملت های منطقه و کشورهای مسخر شده که در گذشته نه تنها
وجود نداشت بلکه کاری عجیب به نظر می رسیده است از شگفتی های اوست.

 

 

دکتر هانری بر دانشمند فرانسوی:

این
پادشاه بزرگ یعنی کوروش هخامنشی برعکس سلاطین قسی القلب و ظالم بابل و
آشور بسیار عادل و رحیم و مهربان بود زیرا اخلاق روح ایرانی اساسش تعلیمات
زرتشت بوده است. به همین سبب بود که شاهنشاهان هخامنشی خود را مظهر صفات
نیک می شمردند و همه قوا و اقتدار خود را از خداوند دانسته و آن را برای
خیر بشر و آسایش و سعادت جامعه انسان صرف می کردند.

 

 

پروفسور آلبر شاندور:

شاهنشاهی
ایران که پایه گذار آن کوروش بزرگ است به هیچ وجه بر اساس خشونت پی ریزی
نشد بلکه عکس آن درست است. زیرا با رعایت حقوق مردمان پایه گذاری شد.
پارسی ها با مساعدت یکدیگر و به یاری پادشاهان مقتر خود عظمت و شکوهی را
در تاریخ به جای گذاشته اند که نشانه نبوغ و نژاد پاک آنان است. نژادی که
حماسه آنان را همچون آفتابی در تاریکی نشان می دهد. آنان درخششی در جهان
از خود به جای گذاشته اند که برای آیندگان نیز خواهد ماند.

 

 

ژنرال سرپرسی سایکس:

مطالب
کتاب مقدس تورات و نوشته های یونانی و سنت های ایرانی همه همداستانند که
کوروش باستانی سزاوار لقب بزرگ بوده است. مردم او را دوست می داشتند و
«پدر» می خواندنش. ما نیز می توانیم بدان ببالیم که نخستین مرد بزرگ
آریایی که سرگذشت اش بر تاریح روشن است، صفاتی چنان عالی و درخشان داشته
است. 

 

 

ژنرال سرپرسی سایکس بعد از دیدار از آرامگاه کوروش بزرگ:

من
خود سه بار از این آرامگاه دیدن کرده ام و توانسته ام اندک تعمیری نیز در
آن چا بکنم و در هر سه بار این نکته را یادآورده شده ام که زیارت آرامگاه
کوروش، پادشاه بزرگ و شاهنشاه جهان امتیاز کوچکی نیست و من بسی خوشبخت
بوده ام که به چنین افتخاری دست یافته ام. به راستی من در گمانم که آیا
برای مردم آریائی(هندو اروپایی) هیچ بنای دیگری هست که از آرامگاه بنیان
گذار دولت پارس و ایران ارجمندتر و مهم تر باشد.

 

 

افلاطون:

پارسیان
در زمان شاهنشاهی کوروش اندازه میان بردگی و آزادگی را نگاه می داشتند. از
این رو نخست خود آزاد شدند و سپس سرور بسیاری از ملت های جهان شدند. در
زمان کوروش بزرگ فرمانروایان به زیردستان خود آزادی می دادند و آنان را به
رعایت قوانین انسان دوستانه و برابری ها راهنمایی می کردند. مردمان رابطه
خوبی با پادشاهان خود داشتند. از این رو در موقع خطر به یاری آنان می
شتافتند و در جنگ ها شرکت می کردند و آزادی و مهرورزی و رعایت حقوق
اجتماعی به زیبایی انجام می گرفت.

 

 

هرودوت- تاریخ هرودوت:

هیچ
پارسی یافت نمی شد که بتواند خود را با کوروش مقایسه کند. از این رو من
کتابم را درباره ایران و یونان نوشتم تا کردارهای شگفت انگیز و بزرگ این
دو ملت عظیم هیچ گاه به فراموشی سپرده نشود.

 

کوروش
سرداری بزرگ بود. در زمان او ایرانیان از آزادی برخوردار بودند و بر
بسیاری از ملت های دیگر فرمانروایی می نمودند. سربازان او پیوسته برای وی
آماده جانفشانی بودند و بخاطر او از هر خطری استقبال می کردند.

 

 

پروفسور گیریشمن- ایران از آغاز تا اسلام:

کمتر
پادشاهی است که پس از خود چنین نام نیکی باقی گذاشته باشد. کوروش سرداری
بزرگ و نیکخواه بود. او آن قدر خردمند بود که هر زمانی کشور تازه ای را
تسخیر می کرد به آن ها آزادی مذهب می داد و فرمانروای جدید را از میان
بومیان آن سرزمین انتخاب می نمود. او شهرها را ویران نمی کرد و قتل عام و
کشتار نمی کرد. ایرانیان کوروش را پدر و یونانیان که سرزمینشان به وسیله ی
کوروش تسخیر شده بود وی را سرور و قانون گذار می نامیدند و یهودیان او را
مسیح خداوند می خواندند.

 

 

کنت دوگوبینو سفیر اسبق فرانسه در تهران(مورخ فرانسوی):

تاکنون
هیچ انسانی موفق نشده است اثری را که کوروش در تاریخ جهان باقی گذاشت، در
افکار میلیون ها مردم جهان بوجود آورد. من اذعان می دارم که اسکندر و سزار
و کوروش که سه مرد اول جهان شده اند، کوروش در صدر آن ها قرار دارد و
تاکنون در جهان کسی به وجود نیامده است که بتواند با او برابری کند و او
همانطور که در کتاب های ما آمده است مسیح خداوند است. قوانینی که او صادر
کرد که در تاریخ آن زمان که انسان ها به راحتی قربانی خدایان می شدند بی
سابقه بود.

 

 

هارولد لمب دانشمند آمریکایی:

در
شاهنشاهی ایران باستان که کوروش سمبل آنان است، آریایی ها درتاجگذاری به
کردار نیک- گفتار نیک- پندار نیک سوگند یاد می کردند که طرفدار ملت و
کشورشان باشند که این امر در صدها نبرد آنان به وضوح دیده می شود که خود
شاهنشاه در راس ارتش به سوی دشمن برای حفظ کیان کشورشان می تاخته است.

 

 

گزنفون مورخ بزرگ یونانی:

ما
در این باره فکر کردیم که چرا کوروش به این اندازه برای فرمانروایی عادل
مردمان ساخته شده بود. سه دلیل برایش پیدا کردیم. نخست نژاد اصیل آریایی
او و بعد استعداد طبیعی و سپس نبوغ پرورش او از کودکی بوده است.

 

کوروش
نابغه ای بزرگ، انسانی والامنش، صلح طلب و نیک منش بود. او دوست انسان ها
و طالب علم و حکمت و راستی بود. کوروش عقیده داشت پیروزی بر کشوری این حق
را به کشور فاتح نمی دهد تا هر تجاوز و کار غیر انسانی را مرتکب شود.
کوروش برای دفاع از کشورش که هر ساله مورد تاخت و تاز بیگانگان قرار می
گرفت امپراطوری قدرتمند و انسانی را پایه گذاشت که سابقه نداشت. او در
نبردها آتش جنگ را متوجه کشاورزان و افراد عام کشور نمی کرد. او ملت های
ملغوب را شیفته خود کرد به صورتی که اقوام شکست خورده که کوروش آنان را از
دست پادشاهان خودکامه نجات داده بود، او را خداوندگار می نامیدند. او
برترین مرد تاریخ، بزرگترین، بخشنده ترین، پاک دل ترین انسان تا این زمان
بود.

 

 

کنت دوگوبینو فرانسوی- ایران باستان:

شاهنشاهی
کوروش هیچگاه در عالم نظیر نداشت. او به راستی یک مسیح بود زیرا به جرات
می توان گفت که تقدیر او را چنین برای مردمان آفرید تا برتر از همه جهان
آن روز خود باشد.

 

 

نیکلای دمشقی:

کوروش شاهنشاه پارسیان در فلسفه بیش از هرکس دیگر آگاهی داشت. این دانش را نزد مغان زرتشتی آموخته بود.

 

 

پروفسور کریستین سن ایران شناس و استاد زبان اوستایی و پهلوی:

شاهنشاه
کوروش بزرگ نمونه یک پادشاه جوانمرد بوده است. این صفات برجسته اخلاقی او
در روابط سیاسی اش دیده می شده است. در قوانین او احترام به حقوق ملت های
دیگر و فرستادگان کشورهای دیگر وجود داشته است و سرلوحه دولتش بوده که این
قوانین امروز بین الملل نام گرفته است.

 

 

ویل دورانت- تاریخ تمدن ویل دورانت:

کوروش
از افرادی بوده که برای فرمانروایی آفریده شده بود. به گفته امرسون همه از
وجود او شاد بودند. روش او در کشورگشایی حیرت انگیز بود. او با شکست
خوردگان با جوانمردی و بزرگواری برخورد می نمود. به همین دلیل یونانیان که
دشمن ایران بودند نتوانستند از آن بگذرند و درباره او داستان های بیشماری
نوشته اند و او را بزرگترین جهان قهرمان پیش از اسکندر می نامیدند. او
کرزوس را پس از شکست از سوختن در میان هیزم های آتش نجات داد و بزرگش داشت
و او را مشاور خود ساخت و یهودیان دربند را آزاد نمود. کوروش سرداری بود
که بیش از هر پادشاه دیگری در آن زمان محبوبیت داشت و پایه های شاهنشاهی
اش را بر سخاوت و جوانمردی بنیان گذاشت.

 

 

کلمان هوار- تمدن ایرانی:

کوروش
بزرگ در سال 550 قبل از میلاد بر تخت پادشاهی ایران نشست. وی با فتوحاتی
ناگهانی و شگفت انگیز امپراطوری پهناوری را از خود به جای گذاشت که تا آن
روزگار کسی به دنیا ندیده بود. کوروش سرداری بزرگ و سرآمد دنیای آن روزگار
بود. او اقوام مختلف را مطیع خود ساخت. او اولین دولت مقتدر و منظم را در
جهان پایه ریزی کرد. برای احترام به مردمان کشورهای دیگر معابدشان را
بازسازی کرد. او پیرو دین یکتاپرستی زرتشت بود ولی به هیچ عنوان دین خود
را بر ملل مغلوب تحمیل نکرد.

 

 

مولانا ابوالکلام احمد آزاد فیلسوف هندی:

کوروش همان ذوالقرنین قرآن است. او پیامبر ایران بود زیرا انسانیت و منش و کردار نیک را به مردم ایران و جهان هدیه داد.

 

 

 

اخلیوس(آشیل) شاعر نامدار یونانی- تراژدی پارسه:

کوروش یک تن فانی سعادتمند بود. او به ملل گوناگون خود آرامش بخشید. خدایان او را دوست داشتند. او دارای عقلی سرشار از بزرگی بود.


  


اگه
بری از یه دانش آموز دبستانی هم بپرسی که تمدن ایران چه مدت قدمت داره ؛
آنی بهت میگه 2500 ولی اگه بپرسی موسس این تمدن کی بود یا این 2500 چرا
یهو پیدا شده یا کوروش کی بوده و چه خصوصیاتی داشته که همه ایران را برابر
با کوروش میدونند به تته پته می افته ... حالا که چی ؟ هان ... منظورم
اینه که کاشکی یه کم ما هم به اون زمانها که هر کس اسم ایران و ایرانی را
میشنید و یاد عظمت ، قدرت ، اقتدار ، یکتا پرستی واقعی ، فرهنگ و شعور
اجتماعی ، پیشرفت همه جانبه و ... میافتاد بیوفتیم ، اون تمدن عظیم را
بشناسیم و بتونیم یه کم توی عقاید ، تفکرات و رفتار روزمره مون تغییر
ایجاد کنیم که هم بتونیم در جهان امروز سربلند باشیم و اون روزها را زنده
کنیم  و مهم تر از همه اینکه روح کوروش بزرگ را شاد کنیم چون هر ایرانی که
در طول تاریخ در این سرزمین به دنیا اومده در تمام عمرش به اون بزرگمرد
شریف مدیون است .

روح بزرگوارش شاد باد .

 


  

"""بی
رودربایستی من تا حالا اسم قانون حمورابی را نشنیده بودم ، بعد ازاین که
تو وبلاگ یکی از دوستان اسم حمورابی را خوندم کنجکاو شدم و یه چیزایی
دربارش پیدا کردم،تا خوندم گفتم بذار یه کمش را تو وبلاگم بذارم که بقیه
دوستان هم بخونند و اطلاعاتشون بیشتر بشه ....."""

قدیمیترین قانون نامه مدنی که تمدن بشری سراغ دارد قانون حمورابی است، این پادشاه پس از آنکه توانست از قبایل پراکنده و قدرت ضعیف بابل
حکومت نیرومندی به وجود آورد و امنیت و آسایش نسبی را در بابل حکمفرما
نماید، قانوننامه تاریخی خود را صادر و دستور به تدوین آن داد.

قانون حمورابی که بر روی ستونی از سنگ به ارتفاع 2متر و?? سانتیمتر
و به شکل منظم و زیبایی نوشته شده است،که براثر کاوشهای باستانشناسان در
خرابه های شهر شوش پیدا شد و اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری میشود
.

بالای
ستون سنگی صورت مردی است که روی کرسی نشسته و مرد دیگری روبروی وی ایستاده
او را میپرستد، آنکه روی کرسی نشسته رب النوع یا خداوند آفتاب است و آنکه
روبروی خداوند آفتاب ایستاده حمورابی است.
متن قانون مشتمل بر 282 ماده و یک مقدمه است. در قسمتی از مقدمه حمورابی به بیان هدف خویش از تنظیم قوانین
میپردازد و اعلام میکند که مقصودش این است که: «عدالت در زمین غالب شود و
فساد از میان برود و چنان باشد که نیرومند نتواند به ناتوان ستم کند و این
قانون همچون خورشید بر بالای سر سیاه سران مردم برآید و زمین را روشن سازد.»
ویل دورانت مورخ نامی، درباره این قانون آورده است: «روح این قانون بزرگ مدت پانزده قرن با همه تغییراتی که در کشور پیش آمد نافذ بود، فقط در پاره ای از اوضاع و احوال تغییرات جزیی در آن داده شد.

 

تطور
و تکامل و تغییری که در این قانون پیش آمد آن بود که به جای کیفرهای دینی
و فوق طبیعی، کیفرهای دینوی قرار دادند و از خشونت مجازات به طرف جریمه و
از کیفر بدنی به غرامت مالی توجه گردید.

در
ابتدای کار قضات همان کاهنان بودند و تا آخر دوره بابل جایگاه تشکیل بیشتر
محاکم معابد بود ولی از زمان حمورابی به بعد محکمه های غیردینی تشکیل میشد
که تنها در مقابل دولت مسؤول بود، رفته رفته این محاکم جانشین محاکمی شدند
که کاهنان معابد بر آنها ریاست داشتند

  

درود بر ایران عظیم

درود بر کورش کبیر

درود برآریایی فهیم

ای انسان هر که باشی و از هر
کجا که بیایی، زیرا که می دانم خواهی آمد، من کوروش هستم که برای پارسیان
این دولت وسیع را بنا کردم. پس بدین مشتی خاک که تن من را می پوشاند رشک
مبر.
پلوتارک از مورخین در این باره می نویسد که : اسکندر پس از حمله
به امپراتوری ایران و رسیدن به پاسارگاد به آرامگاه کوروش رفت و از خواندن
این جملات بسیار متاثر شد و چون دید که درب آرامگاه کوروش را گشوده اند و
تمام اشیاء گرانبهایی را که با او دفن شده است ربوده اند، دستور داد تا
مرتکب را بکشند.


  

به نام یگانه یزدان پاک

وصیت نامه 

                         داریوش کبیر  

اینک که من از دنیا می روم سی و دو کشور جزو شاهنشاهی ایران است و در تمام این کشورها پول ایران رواج دارد و ایرانیان در آن کشورها دارای احترام هستند و مردم آن کشورها نیز در ایران دارای احترام می باشند. جانشین من خشایار باید مثل من در حفظ این کشورها بکوشد و راه نگهداری این کشورهااین است که در امور داخلی آنها دخالت نکند و مذهب و شعایر آنهارا محترم بشمارد.

اکنون که من از این دنیا می روم دوازده کرور زر در خزانه ی پادشاهی داری و این زر یکی از ارکان پادشاهی تو می باشد زیرا قدرت پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست. البته به خاطر داشته باش که تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه آن را بکاهی. من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن زیرا قاعده ی این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند اما در اولین فرصت آن چه بر داشتی به خزانه باز گردان. مادرت آتوسا بر من حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش  را فراهم کن. 

  ده سال است که من مشغول ساختن انبارهای غله در نقاط مختلف کشور هستم . من روش سا خت این انبارها را که با سنگ ساخته می شوند و به شکل استوانه است در مصر آموختم و چون انبارها پیوسته تخلیه می شوند حشرات در آن به وجود نمی آیند و غله در این انبارها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن این انبارها غله ادامه دهی تا اینکه همواره آذوقه ی دو یا سه سال کشور در آن موجود باشد و هر سال بعد از این که غله ی جدید بدست آمد از غله موجود در انبارها برای تامین کسر خواروبار استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما. به این ترتیب تو هگز برای آذوقه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال در این مملکت خشکسالی شود. 

هرگز دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی نگمار. برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافیست. چون اگر دوستان و ندیمان خود را به کارهای مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده ی نا مشروع نمایند نخواهی توانست به مجازاتشان برسی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری که رعایت دوست بنمایی.

 

آبراهی که من میخواستم بین رود نیل و دریای سرخ  بوجود بیاورم هنوز به اتمام نر سیده و تمام کردن این آب راه از نظر بازرگانی و جنگ خیلی اهمیت دارد و تو باید آن آبراه را به اتمام برسانی. عوارض عبور کشتی ها از آبراه  نباید آن قدر سنگین باشد که نا خدایان کشتی ترجیح  بدهند از آن عبور نکنند.

اکنون من سپاهی به سمت مصر فرستادم تا این که در قلمرو ایران نظم و امنیت برقرار کنند. ولی فرست نکردم سپاهی به یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی. با یک ارتش نیرومند به یونان حمله کن و به یونان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجا یع را تنبیه کند.

توصیه ی دیگر من به تو این است که هر گز درو غ و تملق را به خود راه مده. چون هر دوی آنها آفت سلطنت هستند. پس بدون ترحم  دروغ را از خود دور نما. هرگز عمّال دیوان را بر مردم مسلط نکن. برای اینکه عمّال دیوان به مردم مسلط نشوند . برای مالیات قانونی وضع کرده ام که تماس عمّال دیوان را با مردم کم کرده است و تو اگر این قانون را حفظ کنی. عمّال حکومت با مردم زیاد تماس نخوا هند داشت .

افسران و سربازان ارتش را راضی نگهدار و با آنها بد رفتاری نکن. اگر با آنها بد رفتاری کنی.آنها نخواهند توانست  معامله ی مقابل کنند. اما در میدان جنگ

 تلا فی خواهند کرد. ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد . تلا فی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله ی شکست خوردن تو را فراهم نمایند.

امر آموزش که من شروع کردم  ادامه بده و بگذار اتباع تو بتوانند بخوانند و بنویسند تا اینکه فهم و عقل آنها بیشتر شود و هر قدر فهم و عقل آنها زیاد شود . تو با اطمینان بیشتر میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که که از کیش تو پیروی کند و پیوسته به خاطر داشته باش که هر کس باید آزاد باشد که هر کیش که میل دارد پیروی نماید.

بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی که خود فراهم کرده ام . بر من پیچان و در تابوت سنگی قرارده و در قبر بگذار امّا قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هر زمان که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی که من پدر تو و پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست و پنج کشور سلطنت کردم مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد . خواه پادشاه بیست پنج کشور باشد یا یک خار کن. هیچ کس در این جهان باقی نمی ماند اگر تو در هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی . غرور و خود خواهی بر تو غلبه نخواهد کرد. امّا وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی بگو که قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تورا ببیند.

زنهار. زنهار . هرگز هم مدعی و هم قاضی نشو . اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بی طرف آنرا مورد رسیدگی قرار دهد و رای صادر نماید. زیرا کسی که مدعی ست. اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد.

هرگز از آباد کردن دست بر ندار . زیرا اگر دست از آباد کردن برداری کشور تورو به ویرانی خواهد گذاشت . زیرا قاعده این است که وقتی کشور آباد

نمی شود  به طرف ویرانی میرود . در آباد کردن حفر قنات واحداث جاده و شهر سازی را در درجه اول قرار ده.

عفو و سخاوت را فرا موش نکن و بدان که بعد از عدالت بر جسته ترین صفت پادشاهی عفو است و سخاوت . ولی عفو فقط موقعی باید بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و تو خطا کار را عفو کنی ظلم کرده ای . زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای . بیش از این چیز دیگری نمی گویم و این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو اینجا حاضر هستنند کردم تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس می کنم که مر گم نز دیک شده است.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ