مقدمه :
چهارشنبه سوری یک سنت ملی و باستانی می باشد که دارای ادبیات فولکلوریک شامل مضامین آموزشی در قالب فرد و اجتماع است . آنچه این سنت را در آخرین روزهای سال زیبا و دلنشین می کند ایجاد همبستگی و یکدلی و یکرنگی ایرانیان به سمت و سوی یک انگیزه مشترک است و انیچنین است که ما را از اقوام و نژادهای دیگر جدا کرده ونام ایرانی بر ما نهاده اند ..
دانستن آغاز پیدایش آداب و رسوم اقوام و مسیر طی شده آن در طول تاریخ و هجوم فرهنگها و آداب و رسوم اقوام بیگانه ، یا حمله اقوام مختلف و یا منسوخ شدن و فراموش شدن در طی سالهای گذشته جهت مطالعه یک اسطوره و یادگار تاریخی ، قابل مطالعه ، تفکر و نیازمند توجه و پیگیری است .
اینکه یک سنت باستانی مثل چهارشنبه سوری پس از طی سالهای متمادی تبدیل به یک سری اعمال خطرناک و مخاطره آمیز شده است قابل تعمق و تامل است .
در فرهنگ نوروزی چهارشنبه آخر هر سال که به چهارشنبه سوری معروف است جایگاه ویژه ای دارد در این شب همه باید بکوشند در شبی که طلیعه نوروز تلقی می شود سر و وضع خود را نو کرده و با دود آتشهایی که به هوا می رود هرچه را که کهنه است به دور می ریزند .در ایران باستان جشن سوری رایج بوده است ودر دوره اسلامی چهارشنبه را به آن افزوده اند .
برپایی آتش در این روز نوعی گرم کردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی از تن بوده است . چهارشنبه بودنش شاید معرف 4 فصل است .سوری به معنای سرخ است و جادوی گرم شدن هوا .
آئین های چهارشنبه سوری یا شب چهار شنبه آخر سال در 2 قسم است :
یک قسمت از آن عمومی و مشترک در میان تمامی مردم ایران است و قسمت دیگر آئین های مخصوصی است که در یکی دو قرن اخیر مردم آنها را بنیاد نهاده اند .
ازجمله چیزهایی که حتما باید د رشب چهارشنبه سوری بخرند آئینه است که مظهر صمیمیت و یکرنگی است و دیگری کوزه که جای آب است ، آب مظهرپاکی است و بعد اسپند برای دفع چشم زخم .
آتش افروزی بزرگترین سنت در جشن چهارشنبه سوری است در غروب آفتاب گبه های هیزم را روی هم می گذارند دوره هم جمع می شوند خورشید که فرو رفت توده های هیزم به آتش کشیده می شوند گویی می خواهند آتش فروزنده را جانشین خورشید تابنده کنند.
بلاگردانی در این جشن با کوزه شکستن واسپند دود کردن انجام می شود . ایرانیان که جشن نوروزیشان به هنگام نوکردن همه مظاهر زندگی د رمسیر نو شدن طبیعت است چهارشنبه سوری را فرصتی می شمارد تا قضا و بلا را از خود دور کنند با آتش و آب . بوی خاص اسپند ،خاصیت شدید گندزدایی دارد و به همین دلیل در بیشتر سنتها ومراسم از آداب اصلی می باشد وو به گاه چهارشنبه سوری بر آتش می ریزند تا چشم بد را از خود دور سازند .
تخم مرغ شکنی از بازیهای مخصوص چهارشنبه سوری است که ویژه کردستان و نواحی کرد نشین است .
شال اندازی درمناطق غربی و شمال غربی ایران معمول است .
یکی دیگر از مهمترین رسوم جهارشنبه سوری بخت گشایی است. دختران دم بخت آداب گوناگونی را انجام می دهند که مهمترین آن فال گوش است و فال کوزه که همراه با ترانه هاست .
آجیل این شب که در بین اقوام مختلف بصورت آجیل بی نمک است و هر منطقه در ایران آنچه را از محصولات خشکبار بیشتر دارد آماده می سازد.
آش چهارشنبه سوری : در شب و روز چهارشنبه سوری د ربیشتر مناطق ایران آش می پزند . این غذا مجموعه ای از همه دانه ها ، سبزیها و مواد غذایی را با خود دارد بدان امید که در سال آیند ه برکت بر روزیشان باشد .
در لاریجان در شب چهارشنبه سوری آش می پزند که 7نوع بنشن ،7 جور سبزی و 7 قسم ترشی در خود دارد و آش 7 ترشی نام دارد.
د ربندر عباس حلوا و کلوچه مخصوص در این شهر می پزند تا روز چهارشنبه سوری به بچه هایی که در طلب آن به در خانه ها می آیند بدهند .
د رضمن در شب چهارشنبه سوری افرادیکه مراد و آرزویی دارند آش می پزندبنام آش ابودردا که دانه ها و مواد اولیه آش را از راه قاشق زنی گرد می آورند .
مشهورترین پیک نوروزی حاجی فیروز است که درشهرها و روستاها راه می افتد و دایره می زند و در شب و روز چهارشنبه سوری ،شعرهای شادی آور می خوانند و مژده رسیدن نوروز را می دهند .
چهارشنبه سوری در ایران باستان ،یاد آور پاکیزگی و محیا شدن برای تحویل سال با افکار و روحیه ای نو بوده است .
تمام سنبلهای این مراسم خود مصداق تعریفی جامع است از هنجارها و ارزشهای یک قوم که ریشه در فرهنگی کهن با اندوخته های آموزنده دارد ، در سالهای اخیر بزرگداشت این سنت و برپایی جشن پاکیزگی و پیشوازی از سال نو تبدیل به جنگی روحی و روانی شده است که به جای ایجاد شور و هیجان درمیان اقشار مردم ،ترس ، اضطراب ، و دلهره و فرار از این جشن باستانی را بوجود آورده است .
هرساله در چهارشنبه سوری ،عده ای به دلیل خود خواهی ها و رفتارهای غیر اخلاقی ،عده ای دیگر را روانه مراکز درمانی و بیمارستانها می کنند و با بی خردیهای خود به تخریب و حیف و میل بیت المال دامن می زنندو با این رفتارهای ناشایست چهارشنبه سوری را به روزی دهشتناک برای اقشار مردم تبدیل می کنند .
لذا با توجه به این شرایط ،طرحی نو در نظر گرفته ایم تا بتوانیم با یاری خدا وند در بین شهروندان فرهنگ سازی جدیدی از چهار شنبه سوری داشته باشیم .البته نه یک فرهنگ جدید بلکه زنده کردن فرهنگی از قدیم الایام برای چنین روزی ذکر شده است .
مراحل اجرای طرحی نو برای صحیح عمل کردن به مراسم چهارشنبه سوری :
<!--[if !supportLists]-->1- <!--[endif]-->چاپ و انتشار کتابی دراندازه جیبی با عنوان (آداب چهارشنبه سوری ) جهت شناساندن صحیح آداب و رسوم این روز سنتی ،بیان ریشه ای آن و جا انداختن این مطلب که چهارشنبه سوری مطلعی برای استقبال رفتن سال نو و عید نوروز است نه روزی وحشت انگیز که هر فرد عاقلی به دلیل بی احتیاطی ها و اعمال مخاطره آمیز عده قلیل از رفتن به بیرون از منازل خود امتناع می ورزند.
چهارشنبه سوری به استقبال عید رفتن است ،نه به استقبال خطر رفتن ، پس در این کتاب می توان د رابتدا ریشه های این سنت را بیان کرد وبعد آدابی را که دراین روز و شب انجام می دهند مانند چیدن سفره چهارشنبه سوری که به فراموشی سپرده شده ،قاشق زنی ، فالگوش و خواندن حافظ .......و نکات ریز ادبی در مورد رسوم این شب و بیان این نکته که از آتش پریدن منظور پریدن از مقداری بوته است نه هر آنچه که در دسترس است مثل میز و صندلی اسپری و ابزار خطرناک دیگر و توضیح داده شود که امسال نیروی انتظامی مکانهایی را د رچهار نقطه تهران جهت عرضه بوته و مواد محترقه و فشفشه های ایمن ومنور ها اختصاص داده است و فلسفه آن این است که به فرزندان خود یاد دهیم با اینکار می کنیم زردی ما به آتش و سرخی آتش به روی ما آید و به این ترتیب آرزوی تندستی و شادابی برای خود و خانواده داریم و این عمل سنبلیک یعنی پریدن از بوته آتش چنین محتوایی را در خود دارد .
در آخر کتاب می توانیم بخشی را به این مطلب اختتصاص دهیم که درهر یک از استانهای ایران برای این روز و شب سنتی مراسم خاصی دارند که با تحقیق دراین زمینه می توان نکات مشترک و اختصاصی چهارشنبه سوری را در 30 استان کشور پیدا کرد و اطلاعات را برای آشنایی د راختیار عموم قرارداد .
به طور مثال :در استان آذربایجان شرقی رسم براین است که هر پدر یا برادری وظیفه خود بدانند برای خواهر یا دختر خود د راین شب مجموعه ای آماده کنند که درآن شیرینی آجیل چهارشنبه سوری که شامل مغزهای مختلف باسلوق ، انجیر و ...می شود و یک قواره پارچه پیراهنی با توجه به وضعیت اقتصادی خانواده تکه ای طلا ، تنگ ماهی ،شمع ، آئینه ، شانه ، ناخنگیر ،سبزه یا سبدی گل و ......وجود دارد
چهارشنبه سوری
منشأ وزمان پیدایش چهارشنبه سوری دقیقاً مشخص نیست. اما در ایران باستان، روز چهارشنبه آخر سال نحوست داشته است و برای رفع نحوست، آتش را که مظهر فروغ ایزدی بوده است روشن می کردند و از روی آن می پریدند.
باورود اسلام به ایران تا قبل از انقلاب اسلامی، این مراسم پابرجا ماند؛ چون آتش در اسلام جزو مطهرات است و هرچیز ناپاکی که در آتش بسوزد پاک و طاهر می شود. از طرفی، اعراب هرچهارشنبه را نحس می دانند و نحوست این روز را به وسیله ی افروختن آتش رفع می کنند.
به هر حال این رسم تاکنون در ایران به جا مانده است و در تمام ایران انجام می شود.
از یک هفته مانده به عید شهر وضعیت خاصی به خود میگیرد. طراوت هوا که طلیعه نوروز است و صدای ترقه بچه ها نوید فرا رسیدن عید را می دهد. این تازگی و شور و غوغا در آخرین چهارشنبه سال یا چهارشنبه سوری به اوج میرسد. در این روز با اینکه مدارس رسما تعطیل نیست ولی عملا تعطیل می شود و با هجوم آوردن دانش آموزان و ساکنان روستا های نزدیک شهر به بازار، جای سوزن انداختن پیدا نمی شود. شهر در این روز ها حالتی دیگر دارد، صاحبان مغازه ها هر کدام با ذوق و سلیقه مخصوص دکان خود را تزئین می کنند. آجیل فروش ها در این روز بازارشان از بقیه گرمتر است زیرا مردم عادت دارند بر طبق سنت، چهارشنبه شب آجیل بخورند که مخلوطی است از کشمش و بادام و گردو و نخود و تخمه و پسته و غیره است.
هوا که تاریک شد در حیاط منازل و کوچه ها آتش روشن می کنند و از روی آن می پرند و می گویند "سرخی تو از آن من زردی من از آن تو" غذای شام شب چهارشنبه حتما باید برنج باشد بعد از شام پسران جوان طنابی برداشته و به بام همسایه ها می روند و آویزان می کنند و صاحب خانه برای شان شیرینی و آجیل و پول به این طناب می بندد از مراسم دیگر شب چهرشنبه "قاشق زنی" است . کسانی که مشکلی دارند چادری بر سر می کشند و در تاریکی به در خانه ها می روند و در خانه را با قاشق می زنند. صاحب خانه مقداری مواد غذایی مخصوص درست کردن آش و یا آجیل مشکل گشا ( نخود برشته، کشمش، بادام، توت خشک شده و غیره ) در کاسه آنان می ریزد. روز بعد این آجیل بین همسایه تقسیم می شود . از مواد آش نیز آش می پزند و به همسایگان می دهند. فلسفه قاشق زنی آن بود که اهالی یک محل بطور غیرمستقیم متوجه می شدند یکی از همسایه ها مشکلی دارد و مردم نیکوکار با پادرمیانی بزرگتر های محل به حل مشکل می پرداختند.
تا نیمه های شب صدای بزن و بکوب گوش ها را نوازش می دهد و سرانجام مردم خسته از یک تفریح یک روزه و لذت بخش به خواب می روند
عیر از آنچه گفته شد و در تمامی شهر های ایران انجام می شود، برخی رسوم در بعضی از استانهای ایران ، مخصوص به خود است که در این نوشته به برخی از آنها اشاره می شود:
1- استان آذربایجان شرقی
تبریزی ها در شب چهارشنبه سوری به روی هم آب یا گلاب می پاشند و معتقدند آب پاشیدن، زندگی را با سعادت قرین می کند. از دیگر رسوم ضروری این شب، فرستادن خُنچه از منزل داماد به منزل عروس است. در این خنچه معمولاً میوه،شیرینی، گلدانهای پرگل، ماهی و خلعت(پارچه) برای خانواده ی عروس و خود عروس گذارده می شود. دختران دم بخت تبریزی هنگام پریدن از روی آتش می خوانند:
« بختم آچیل چهارشنبه» یعنی: چهارشنبه! بختم را بازکن.
2- استان آذربایجان غربی
خانواده های ارومیّه ای در این شب به خانه ی مسن ترین فرد فامیل می روند و به خوردن آجیل سرگرم می شوند. آجیل حتماً باید از هفت نوع خوراکی تهیه شود. این هفت نوع خوراکی می تواند از بین خوراکیهای زیر باشد:
انجیر، کشمش، مویز، خرما، توت خشک، فندق، بادام، گردو، سنجد، نخودچی، آب نبات، تخمه بدون نمک، باسلق، برنجک(برنج بوداده) برگه هلو، برگه زردآلو و گندم برشته. کسی که مرادی و حاجتی دارد، باید تقسیم آجیل را به عهده بگیرد تا مرادش برآورده شود.
3- استان اردبیل
در مغان، مردم پیش از طلوع آفتاب روز چهارشنبه، دسته جمعی به کنار رودخانه می روند، آتشی بر می افروزند و جوانان در آنجا به سوارکاری می پردازند و هنگام بازگشت، زنان ظرف هایشان را از آب رودخانه پر می کنند و به خانه می آورند و آب آن را به دور و برخانه می پاشند که با این کار، سال جدید، سالی سرشار از روشنی و زلالی و پاکی خواهد بود.
4- استان بوشهر
بوشهری ها پس از آتش افروزی در خانه هایشان و پریدن از روی آن، باقایق از روی آب می گذرند و معتقدند با این کار نحسی این شب از بین می رود. در ضمن کوزه ی نویی را که تا آن زمان استفاده نکرده اند، به دیوار می زنند تا شکسته شود تا بلا و بدبختی، مثل کوزه شکسته شود.
5- استان خراسان
در خراسان مراسم کوزه شکستن به این طریق است که درون کوزه های کهنه مقدار نمک که علامت شور بختی است و مقداری ذغال که علامت سیاه بختی است و یک سکه کم ارزش پول می ریزند و تمام افراد خانواده آن را به دور سر می چرخانند و آخرین نفر کوزه را از پشت بام به کوچه پرت می کند و می گوید:
«درد و بلام توکوزه
راه بیفته بره تو کوچه»
در بعضی از نقاط خراسان در این شب به جای آش، چهار نوع پلو می پزند. این پلوها عبارتند از: رشته پلو، عدس پلو، زرشک پلو و ماش پلو که معمولاً به فقرا، نزدیکان و همسایگان می دهند. در آجیل خراسانی ها مطلقاً نمک وجود ندارد، چون نمک را علامت شوربختی می دانند.
6- استان خوزستان
در اهواز ،پس از پریدن از روی آتش، مراسم قاشق زنی انجام می گیرد که خانواده ها، خوراکی یا آجیل شور و شیرین در ظرف قاشقزنان می ریزند.
7- استان سیستان و بلوچستان
در سیستان مردم گونی، پتو و نمد کهنه را به صورت گلوله در می آورند و آن را در غروب آخرین چهارشنبه سال، آتش می زنند و معتقدند که نحوست این شب با این عمل از بین می رود.
8- استان فارس
در شیراز برای گشودن بخت دختران در شب چهارشنبه سوری به سعدیه می روند و از آب استخر سعدیه بر سر وروی دختران می ریزند. زنان نیز با ریختن این آب به روی خود، معتقدند که مهرشان در دل شوهر بیشتر می شود. در این شب زنان برای برآورده شدن حاجاتشان زیر منبر مسجد جامع شهر دعا می خوانند و پس از دعا خواندن، حلوا و آش می پزند.
9- استان کردستان
مردم کردستان مخصوصاًروستائیان، دسته جمعی به صحرا و کنار چشمه سارها می روند و پس از مدتی که به شادی و پایکوبی و کشتی گرفتن گذراندند، هنگام مراجعت به خانه، هرکسی مقداری سنگریزه جمع می کند و بدون آنکه به پشت سرخود نگاه کند، سنگریزه را از روی شانه به عقب پرتاب می کند و بدین ترتیب بلا و آفت را از خود دور می سازد.
از دیگر مراسم این شب، شال اندازی است که عده ای از جوانان بالای پشت بام خانه ها و کنار درها و پنجره های همسایگان و ثروتمندان می روند و ضمن خواندن سرود و تصنیف، از دریچه ای ،شال را آویزان می کنند. اهل خانه هدیه ای را به شال می بندند که معمولاً سکه، تخم مرغ، شاخه نبات، کله قند، جوراب یا نخودچی و کشمش است.
10- استان کرمان
در کرمان مقداری ذغال، نمک، سکه ی کم ارزش پول و کمی نان درکوزه خالی می ریزند و شب چهار شنبه سوری آن را از بالای بام به کوچه پرتاب می کنند تا بلا و کمبود از همه چیز مخصوصاً از آنچه در کوزه است دور شود.
11- استان گیلان
در روستاهای اطراف رشت، غروب شب چهارشنبه سوری، در پنج منطقه پوشال برنج را با فاصله کنار هم می چینند، سپس آنها را آتش می زنند و برای دفع چشم زخم، اسپند در آتش می ریزند و افراد هرخانواده از بزرگ به کوچک، سه مرتبه از روی آن می پرند و این ترانه را به گویش گیلکی می خوانند:
«گل گل چهارشنبه
به حق پنجشنبه
نکبت بی شه
دولت بی یه
زردی بی شه
سرخی بی یه»
یعنی: آتش سرخ چهار شنبه! به حق پنجشنبه نکبت برود، دولت بیاید. زردی برود، سرخی بیاید.
پس از پریدن از روی آتش ترقه در می کنند به این معنی که از نحوست چهارشنبه در امان باشند.
در این شب خورشت«ترشه تره» می پزند و آن را با کته، ماست و دوغ می خورند. صبح فردا (روز چهارشنبه) خاکستر برجای مانده از آتش شبانه را جمع می کنند و پای درختان میوه می ریزند به این نیّت که درختان بارورشوند و میوه ی بیشتری بدهند.
12- استان لرستان
در این شب در خرم آباد هیزم را به هفت دسته تقسیم می کنند و با فاصله های معینی در یک ردیف می چینند و آتش می زنند و باخواندن:
«زردی مه د تو، سرخی تو د مه»
یعنی: زردی من از تو و سرخی تو از من و از روی آن می پرند.
13- استان مازندران
در روستاهای مازندران در شب چهار شنبه سوری، علاوه برکشتی گرفتن و اسپند دودکردن، انواع آشها پخته می شود از جمله «آش هفت ترشی» که از هفت نوع سبزی و هفت نوع ترشی و هفت نوع حبوبات در آن استفاده می شود و نیز«گزنه آش » که یکی از سبزی های مصرفی در آن، گزنه است. اعتقاد براین است که خوردن این آش بسیاری از بیماریها و کسالتها را از بین می برد.
14- استان مرکزی
در این استان، علاوه بر مراسم آتش بازی، برای آمرزش اموات مقداری خرما یا شکر پنیر تهیه می کنند؛ و یا حلوا درست می کنند و سرگذر می ایستند و به عابران تعارف می کنند. هر رهگذر وظیفه دارد یک دانه بردارد و قبل از خوردن، برای آمرزش اموات خیرات دهنده، حمد و سوره ای بخواند و سپس خوراکی را بخورد.
واژه کوروش یک واژه مهری است به یعنی "خورشیدوار". کور یعنی "خورشید" و وش یعنی "مانند
ماجرای کشف نخستین منشور حقوق بشر
سال ???? شمسی هرمز رسام یکی از اعضای یک گروه کاوش انگلیسی در معبد بزرگ اِسَـگیلَـه (نیایشگاه مَـردوک، خدای بزرگ بابلی) در شهر باستانی بـابِـل در بینالنهرین استوانه ای از گل پخته به دست آورد.
گمان نخستین باستان شناسان این بود که این لوح توسط یکی از پادشاهان بابلی نگاشته شده است. اما پس از بررسی خط شناسان مشخص شد که این سنگ نوشته در سال ??? پیش از میلاد به هنگام ورود سپاه فاتح ایران به بابل به فرمان کوروش نوشته شده است.
ترجمه و انتشار متن این استوانه گلی نشان داد آن چه از خاک بابل کشف شده، در واقع "نخستین منشور جهانی حقوق بشر" است. به همین دلیل در سال ???? در گردهمایی حقوق دانان سراسر جهان که در کنار آرامگاه کوروش برگزار شد، او را نخستین بنیانگذار حقوق بشر نامیدند.
استوانه کوروش به شدت آسیب دیده است، بسیاری از سطرهای آن از بین رفته و یا بر اثر فرسودگی بیش از اندازه قابل خواندن نیست. نوشتههای بخشهای آسیبدیده را تنها با توجه به اندازه فضای خالی و برخی حروف باقی مانده در آن میتوان تا حدودی بازسازی کرد که در این بازسازی احتمال اشتباههایی وجود دارد.
علاوه بر از آنجا که در خوانش و ترجمه نوشتههای بابلی، هنوز اتفاق نظر وجود ندارد؛ متن منشور کوروش در ترجمههای گوناگون تفاوت دارد با این وجود محتوای اصلی آن که در بردارنده احترام به اقوام و ادیان و مذاهب گوناگون است از سوی همه باستان شناسان تایید می شود.
| |
کوروش در این کتیبه برای نخستین بار از رعایت حقوق طبیعی و مادی و معنوی انسان صحبت کرده است.
رضا مرادی غیاث آبادی متن لوح را اینطور ترجمه کرده است:
" منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کوروش، شاه بزرگ … نبیره چیشپیش، شاه بزرگ … آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دلهای پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم. ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم. من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند. مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم … من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم و خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم. بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کوروش شاه، پادشاهی که ترا گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’ من برای همه مردم جامعهای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم."
لوح کوروش تنها یک بار در جریان جشنهای ???? ساله برای نمایش در ایران از موزه بریتانیا خارج شد. آن زمان یعنی در سال ???? هجری شمسی، منشور را ? هزار پوند بیمه کردند و شی یاد شده تنها به مدت ?? روز در ایران و در موزه برج آزادی به نمایش در آمد.
یک کپی از منشور کوروش به عنوان کهنترین فرمانِ شناختهشده تفاهم و همزیستی ملتها در ساختمان سازمان ملل متحد در نیویورک نگهداری میشود. این کتیبه در فضای بین تالار اصلی شورای امنیت و تالار قیمومت قرار دارد.
البته ببخشید این موضوع ارتباطی به موضوع وبلاگ نداره!!!!!!!
بودیم و کسی قدر ندانست،، باشد که نباشیم و بدانند بودیم!!
میروم از رفتن من شاد باش !!!
از عذاب دیدنم آزاد باش!!
البته ببخشید این موضوع ارتباطی به موضوع وبلاگ نداره!!!!!!!
بودیم و کسی قدر ندانست،، باشد که نباشیم و بدانند بودیم!!
میروم از رفتن من شاد باش !!!
از عذاب دیدنم آزاد باش!!
البته ببخشید این موضوع ارتباطی به موضوع وبلاگ نداره!!!!!!!
بودیم و کسی قدر ندانست،، باشد که نباشیم و بدانند بودیم!!
میروم از رفتن من شاد باش !!!
از عذاب دیدنم آزاد باش!!
البته ببخشید این موضوع ارتباطی به موضوع وبلاگ نداره!!!!!!!
بودیم و کسی قدر ندانست،، باشد که نباشیم و بدانند بودیم!!
میروم از رفتن من شاد باش !!!
از عذاب دیدنم آزاد باش!!