کوررش کبیر پس از به سلطنت رسیدن با تمامی دشمنان سرزمین پارس مانند امپراطوری های ماد ، و بابل وارد جنگ شد و بدون اینکه یک قطره خون بریزد با منش خوب و دعوت به دوستی بر آنها پیروز شد ؟
در فرهنگ و ادبیات پارسی و اوستایی بین زن و مرد هیچ تفاوتی نیست و ملاک درفرهنگ ایرانی انسانیت می باشد نه جنسیت ، به طوری که معنث و مذکر در ادبیات گفتاری و نوشتاری و عمومی ما فرق ندارد ، مثلا وقتی می گوییم او رفت ?او می تواند هم مذکر باشد هم معنث و تنها زبان دنیا هستیم که با وسعت زیاد در ادبیات برای اشیا و اجسام جنسیت قائل نیستیم و این مسئاله به فرهنگ و آداب ایرانی بر می گردد چون در ایران زنان همیشه در برابر مردان بوده و هر حقوقی که یک انسان باید می داشته شامل هم مرد و هم زن می شده...حتی در زبانهای انگلیسی وفرانسه و آلمانی و ایتالیایی و عربی و غیره هم برای ضمایر، مذکر و معنث وجود دارد، این مساله از ضعف زبان فارسی نیست ؛ چرا که ما معادل خانم و آقا ( کدبان و کدبانو ) را درفارسی داریم و هر جا که لازم باشد جنسیت فرد را مشخص نماییم ، از این واژگان استفاده می نماییم و جالب اینکه بعضی کشورها زبان خود را کاملترین ادبیات معرفی می کنند و این در حالی است که اکثر واژه و هجا ها را نمی توانند ادا کنند...شما کدام اروپایی و یا اسیایی را می شناسید که بتواند واژه ایران را مثلما تلفظ کند؟؟ اما یه ایرانی میتواند سخت ترین واژه ها را تلفظ نماید?
آیا می دانید از زمان کورش کبیر تا اواخر ساسانیان و اوایل ورود اعراب به ایران ما پادشاه زن درایران داشتیم و آنها به تنهایی حکومت یک منطقه( ساتراپ) را بدست داشتند که البته زیر نظر شاه شاهان و شاه بزرگ ایران اداره می شد؟
آیا می دانید وقتی کورش کبیر بر سپاه ماد لشگر کشید ، و قبل از جنگ به آنها پشنهاد برابری برادری را در سایه یک کشور بزرگ را داد ، فرمانده ارتش ماد ( آژی دهاک)از اسب فرود آمد و بر پای کورش عادل بوسه زد و سرزمین ماد را تسلیم کورش کرد و هیچ خونی ریخته نشد و مردمان ماد نیز شادمانی کردند ؟ و کورش به آنها هدیه و محبت ارزانی کرد ؟و بعد از تسلیم شدن امپراطوری ماد آنها که نیز از اقوام اریا بودند بدون اینکه دچار خشم و غضب پادشاه ایران شوند توانستند شهروند ایران زمین باشند و حتی عضو خاندان سلطنتی گردند و در خدمت سربازی سپاه ایران استخدام شوند...پس از شکست ماد توسط کورش بزرگ مادها بدون هیچ گونه تبعیضی عضوی از خاندان پادشاهی ایران گردیدند
بخشی از وصیتنامه کوورش که توسط مادام دیالا فوا ترجمه شده است :فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و مومیایی به خاک بسپارند ، تا اجزای بدنم ، ذرات خاک ایران را تشکیل دهد
وفات کوروش بزرگ :
کوروش بزرگ بنیاد گذار کشور ایران، مردی که عموم تاریخ نگاران او را ?اندیشمند، دادگستر و مهربان? توصیف کرده اند در مارس سال 530 پیش از میلاد 9 سال پس اعلام امپراتوری ایران درگذشت ? وی یازده سال پس از ایجاد دولت واحدی از سه طایفه مهاجر قوم آرین- پارس، ماد و پارت - شهر بابل (در جنوب عراق امروز و پایتخت یک امپراتوری به همان نام) را تصرف و در آنجا در اکتبر سال 539 پیش از میلاد ایجاد امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام کرده بود?امپراتوری ایران در زمان کوروش که نام او در غرب با قلب تلفظ حروف یونانی، سیروس و سایرس، تلفظ می شود از هند تا مرمره و از سیحون (سیر دریا) تا دریای سرخ امتداد داشت? کوروش برای اخراج طوایف آرال که در آسیای میانه وارد سرزمین های امپراتوری پارسها( تاجیکستان امروز و نواحی اطراف) شده بودند به این منطقه رفته بود که به سوی او که سوار بر ارابه بود و سربازانش را در میدان جنگ هدایت می کرد زوبینی پرتاب شد و عمر وی پایان یافت? با وجود درگذشت کوروش، سربازان او جنگ را بردند ? آرالی ها تمدنی عقب مانده و غیر قابل قبول برای ایرانیان داشتند و کوروش مایل به آلوده شدن ایرانیان به این تمدن از جمله همبستر شدن با زنانشان مقابل چشم دیگران نبود?موسس کشور ایران که مادرش ماد و پدرش پارس بود در میدانهای جنگ،همیشه در میان سربازان بود و از آنان جدا نمی شد و جان خود را بر سر همین روش گذارد ? او بارها گفته بود که نباید سرباز جان برکف نهد و بجنگد و افتخار پیروزی نصیب شاه شود که دور از میدان جنگ در چادر خود درمیان نیروهای محافظ و اسبان آماده برای فرار می آساید?جنازه کوروش همچنان که وصیت کرده بود به پاسارگاد پارس منتقل و مدفون شد و آرامگاه او تا به امروز باقی مانده است و پس از وی پسرش کامبیز دوم (کامبوزبا، کمبوجیا - کمبوجیه هم تلفظ شده است) بر جای او نشست که مصر را ضمیمه امپراتوری ایران کرد.کوروش هنگام تعیین محل دفن خود از این که برای مدتی بسیار طولانی جسد او قطعه زمینی را از ثمر دادن باز می دارد از مردم ایران ( قبلا ) پوزش خواسته بود.کوروش جهانی فکر می کرد و همه ملتها را متساوی الحقوق می دانست و عقیده به ایجاد یک دولت جهانی داشت تا جنگها و خونریزی ها پایان یابد و یک قانون واحد حاکم بر روابط ملتها باشد . اعلامیه او پس از فتح بابل که سلطانش به آزار دادن سایر ملل و نیز اتباع خود شهرت داشت، نخستین منشور ملل متحد شناخته شده و نگهداری می گردد.کوروش پس از تصرف هرسرزمین که می کوشید با کمترین تلفات انسانی صورت گیرد ، رهبری آن ملت را تغییر نمی داد، آداب و قوانین و دین ایرانیان ( آیین زرتشت) را به آنان تحمیل نمی کرد . وی شورائی از این رهبران به ریاست خود تشکیل داده بود و امپراتوری او در حقیقت یک جامعه مشترک المنافع بود و شرط عضویت در این جامعه دادن آزادی به مردم خود ، بر قراری حکومت قانون ، منع بردگی و قطع ظلم و تعدی بود. ارتش کوروش سربازان اسیر را به بردگی نمی فروخت و اموال ملت مغلوب را مصادره و غارت نمی کرد . یهودیان در کتاب مقدس خود کوروش را آزادیبخش و او را یک مسیح خوانده اند. کوروش اسیران یهودی دولت بابل را آزاد کرد و به وطن خود بازگردانید و با پول ایران شهرهایشان را که به دست سلطان بابل ویران شده بود مرمت و نوسازی کرد.طبق نوشته برخی از مورخان، فوت کوروش در چهارم مارس اتفاق افتاد