جشن ایرانی سوری کمابیش در سراسر ایران مرسوم و معمول است. در بیشتر روستاها, نوازندگان ِ بومی –در زمان برگزاری جشن- ساز ِ همراهی کننده ای را می نوازند. آقا جمال خوانساری نویسده ی سده ی 19م, نواختن سازی را در این روز را, برای دور کردن بدبختی پیشنهاد کرده بود. تا سال 1920م که مردم از داشتن جنگ افزار گرم بازداشته شدند, مردان از شلیک تیر هوایی به نشانه ی افروخته شدن چوب و خاشاک بهره می بردند.
در جاهایی همچون شیراز ، کردستان و آذربایگان ، آداب و آیین ویژه و کهن تری وجود دارد . برای نمونه، سفره حضرت خضر (ع) و یا آب پاشی در سعدیه که ویژه ی شیراز است و یا سفره های خوراکی رنگینی که در کردستان و آذربایگان آماده می شود.
ریشه ها:
شماری جشن «همسپهمدیم» که پس از اصلاح گاهشماری در زمان اردشیر یکم (40-224 م.)، شش روز پیش از نوروز برگزار میشد را ریشه ی راستین جشن سوری می دانند.
انگارهی آیین آتش شدنی است که, از جشن سده برگرفته شده باشد، که جشنی زمستانی بود که در شب 11 بهمن با شادمانی فراوان و با روشن کردن آتشهایی بزرگ در زمین های باز یا بر فراز تپهها برگزار میشد. به نوشتهی ابوریحان بیرونی، در این روز تعطیل (سده) ایرانیان باستان خانههای خود را برای دور کردن بلا و چشم بد، بخور میدادند تا این که نزد شاهان رسم شد که در این جشن آتش بیافروزند.
اینکه شماری انگاشته اند, پریدن از روی آتش یا خواندن شعر «سرخی تو از من, زردی من از تو» رسمی ایرانی نیست و توهین به آتش است, آنچنان درست به نظر نمی آید. بی گفتگوست که در ایران باستان نیز برای از میان بردن جانوران ریز و زیان بار و بیماری های واگیردار از آتش به عنوان یک پاک کننده و زداینده ی ناپاکی ها و بیماری ها بهره می گرفته اند و این کار توهین به شمار نمی آمده است . آیین پریدن از روی آتش نیز ریشه در آزمون آتش دارد. برای نمونه گذر سیاوش از آتش و یا آزمون آتش آذرپاد مهر اسپندان هر کدام نشان از جایگاه آتش و آزمون گذر و پریدن از آتش در فرهنگ باستانی ایران دارد.
فردوسی پیرامون گذر سیاوش از آتش می گوید:
ســیــاوش ســیــه را بــه تــنــدی بــتـــاخـــت نــشــد تــنــگ دل جــنــگ آتــش بــســاخـــت
ز هــرســو زبــانــه هــمــی بـــرکـــشـــیـــد کــســی خـــود و اســـپ ســـیـــاوش نـــدیـــد
آتش انبوهی بوده و سیاوش هم تیز از آن گذشته است. باید دانست که گامهای اسب هنگام دویدن ریختاری پرش گونه دارد.
این انگاره که چون در ایران باستان هفته وجود نداشته است, پس وجود نام چهارشنبه بر این جشن، نشانی از ایرانی نبودن آن است نیز بی گمان نادرست است. در ایران باستان هفته وجود داشته است و این سخن سراسر نادرست است. تنها بسنده است به وجود هفت«آهنگ شاهانه»(خسروانی) در زمان ساسانیان اشاره نمود که هر یک در روز ویژه ای از هفته خوانده می شده اند. یا بازی تخته نرد که با بهره گیری از طرحی که ساعات شبانه روز, هفت روز هفته و دوازده ماه سال را بازمی نمود, ابداع شده بود. همچنین اسناد سغدی مانوی به دست آمده, نام های کهن هفت روز هفته را که در دو سامانه ی روزشماری بنیادین به کار می رفته اند گواهی می کنند.
چگونگی آتش افروزی و سروده های آن :
ایرانیان نور را مظهر یزدان پاک می دانسته اند و
ستایش از آن را واجب . آتش نیز بزرگترین نماد و قدرت
اهورامزدا است که باید آنرا درود فرستیم و بزرگ بپنداریم .
در شهر خور دید و بازدید های شبانه را " آیرون "
مینامند که در گویش خوری آتش است . آذربایجان
نیز مهد آتش و نگهدارنده آتش ایران زمین است .
در یزد نیز همین دید و بازدید های شبانه "آتشون"
گفته می شود . در جشن های ملی آتش بازی از
مهم ترین کارهای ایرانیان است . در بسیاری از عروسی
های اقوام ایرانی آتش افروخته می شود .
دهها آتشکده در ایران به همین دلیل بنا گشت که بسیاری از
آنان توسط تازیان ویران گشته ولی برخی دیگر پابرجاست .
در قلب کویر ایران خور مردمان پس از
درگشت نزدیکان خود تا سه شبانه روز هنگام غروب آفتاب
آتش می افروزند و عده ای دیگر در آن هنگام
به فاصله چند متر از یکدیگر نیاکان خویش را نیایش میکنند .
هنوز هم در بسیاری از نقاط کردستان ایران نه تنها چهارشنبه
سوری بلکه شبهای نوروز نیز آتش افروخته
می شود . عده ای از مورخین قدیمی برای ملی کردن
نام چهارشنبه تازی گفته اند که زمانی که زرتشت
گاه شماری برای ایران بنا کرد نوروز به چهارشنبه افتاده
بود و برای همین ایرانیان شب قبل از نوروز را
شادی وپایکوبی می نمودند . ولی بی شک چهارشنبه واژه ای
تازی از پس از اسلام است . ولی جشن
چهارشنبه سوری از هزاران سال پیش از اسلام برقرار بوده است
آجیل شب چهارشنبه سوری
پایان شب چهارشنبه سوری پس از رقص و
پایکوبی های دسته جمعی و آتش افروزی خانواد
ه ها دور هم جمع می
شوند . سالخوردگان شروع به خواندن داستانهایی از
شاهنامه می کنند . زنان اسفند دود میکنند و سپس سینی های
آجیل را می آورند . مواد داخل این آجیل در نقاط مختلف ای
ران گوناگون است . برای نمونه در خراسان انجیر –
کشمش - خرما – توت خشکه – فندق – پسته و بادام است
. در بزرگ آباد رضائیه : کشمش – مویز – گردو – بادام
– سنجد – خرما – انجیر – شیرینی – آب نبات – تخمه – قاقوت
– و تخم مرغ رنگی است . در شاهپور آذرآبادگان
: کشمش - نخود – گردو – فندق – انجیر- بادام – شاهدانه است
و بسیاری بازارهایشان را چراغانی میکنند . در
بسیاری دیگر از نقاط ایران زمین آجیل شب چهارشنبه
سوری به شرح زیر است : تخمه – شاه بلوط – باسلق –
برنجک – مغز گردو – برگه هلو – برگه زردآلو – جوزقند و آلو است
آش شب چهارشنبه سوری
در بیشتر نقاط ایران در این جشن ملی آش می پزند .
آش در لاریجان هفت نوع بنشن – هفت جور سبزی و هفت
ترشی را در خود دارد که هفت ترشی آش نامیده می شود .
در خراسان چهار رنگ پلو برای چهارشنبه سوری
درست میکنند . که بیشتر رشته پلو – عدس پلو – زرشک پلو و ماش پلو است . سپس آنرا بین اقوام خود تقسیم
میکنند . در شاهپورشهر آذرآبادگان در بیشتر منازل پلو می خورند .
در رضائیه کوفته می خورند . در بندر عباس
پس از خوردن غذای معمولی نان و نمک و پیاز را در سفره می پیچند
و سپس در زنبیل مخصوص خود که "
کندوک " نام دارد و از برگ خرماست قرار می دهند ولی
تا صبح نباید دست بخورد . این کار بدین جهت است که
خیر و برکت برای خانوداه همیشگی باشد .
در اصفهان ظهر مراسم جشن آش رشته درست و میل میکنند . زنان
سمای مازندران در شب مراسم گندم خیس میکنند و
روز چهارشنبه سوری با آن گندم و چند نوع سبزی صحرایی
آش درست میکنند و برای همسایگان خودمی فرستند .
در برخی مناطق رسم است که همسایه نباید ظرف آش را
بشوید و همانگونه آشی باید تحویل کسی که آش را تقسیم
کرده است بدهد . در آلاشت آش ترشی درست میکنند .
قاشق زنی در جشن چهارشنبه سوری
این مراسم مخصوص شب جشن است و هدف از آن
جمع آوری حبوبات یا پول آن برای پختن آش شب چهارشنبه
سوری است . زنان و جوانان با انداختن روکشی بر سر
خود بر در منازل می روند و با زدن قاشق بروی پیاله ای
درخواست حبوبات می کنند بدون آنکه سخنی بگویند و
معمولا خود صاحب خانه مقداری مواد لازم برای آش را در
پیاله آنان می ریزند . در خراسان به جای قاشق از ملاقه
استفاده میکنند . رسم بر این است که خانواده هایی که
مسافر یا بیمار دارند به شخص قاشق زن چیزی نمی دهند و
با گفتن ناخوش داریم و سفری داریم شخص را دور
میکنند . این کار برای جوانان بیشتر جنبه تفریح و شادی
دارد ولی برای زنان هدف و گرفتن مراد خود این کار را
انجام می دهند . شخص قاشق زن نباید سخن بگوید .
نباید رویش را بر دارد زیرا بد یومن خواهد بود . در کرمان به
جای پیاله کیسه ای را بر میدارند و به در منازل می روند .
به خشنودی نیاکان ایران زمین که هر چه ما امروز داریم
از رشادت ها و وطن پرستی های آنان داریم
مراسم فال گوشی شب چهارشنبه سوری
پس از آنکه آتش افروزی به پایان رسید زنان و مردان ایرانی آرزوی خود را برای سال جدید در ذهن یاد آوری
میکنند و سپس به گوشه ای مخفی می شوند .
در رضائیه و نقاط شمال غربی ایران مردمان پارچه هایی بر سر خود
میاندازند . سپس در سر کوچه های , داخل خانه های
و سر گذرها مخفی می شوند . سپس مشغول فال گوش شدن
می شوند و به سخنان افراد عابر خیابانها ,
ساکنین منازل و مردمان دیگر گوش فرا می دهند . سپس سخن او را با
این برداشت می پندارند که پاسخ به آروزیشان
در سال جدید بوده . پیش خود این امر را تداعی میکند که سخن آن
فرد در جواب نیت او است و چون در روزهای نوروز بیشتر
سخنان مردم درباره شادی و سلامتی و نیکی است پس
بیشتر حاجت ها را برآورده شده میدانند . در رضائیه مردم
هنگام مخفی شدن کلیدی را زیر پای خودشان می گذارند
که این کار برای گشایش کارها در سال جدید است .
در کردستان و کرمانشاه ایرانیان برای اثبات فالگوشی به درب
خانه سه نفر می روند تا از پاسخ به نیتشان مطمئن گردند .
مراسم فال کوزه در شب چهارشنبه سوری
از زیباترین مراسمهای ایرانی
مخصوص چهارشنبه سوری مراسم فال کوزه است
. پس از پایان آتش افروزی و
مراسمهای جشن و شادی و رقص دسته جمعی زنان و مردان ایرانی به
داخل خانه هایشان باز میگردند و شروع به
فال گرفتن برای آرزوهای خود میکنند .
وسیله نخست این بازی دسته جمعی کوزه است .
در اصفهان این مراسم را
" فال بولونی" , در گودین کنگاور" فال قزیل" یا " فال گوشه"
می گویند . زنان شب قبل از چهارشنبه یک کوزه
آب ندیده را بر می دارند سپس هر نفر یک قطعه انگشت
ر یا سنجاق یا گوشواره یا انگشتانه را داخل کوزه می اندازند
و پر از آب میکنند . سپس روی دهانه کوزه سینی , صابون , کیسه حنا , سورمه دان و نقل می گذارند . دختر
کوچکی کوزه را داخل تنور می گذارد و سینی را روی آن .
روز چهارشنبه سوری پس از خوردن آش رشته که از
غذاهای اصلی این شب است و پایان آتش بازی همان دختر کوزه را به زیر دامن خود قرار میدهد و یک نفر دیگر
هم دیوان حافظ را می آورد . سپس هر قطعه را برای نیت
یک نفراز داخل کوزه بیرون می آورد و برایش فال می
گیرند . در خراسان آب داخل کوزه نمی ریزند .
در اصفهان به جای حافظ " چاربیتو" می خوانند . در کنگاور
کرمانشاهان روستای گودین بدون آنکه آب
درون کوزه بریزند نشانه ها را داخل میکنند و درب کوزه را با دستمال
میبندند . سپس با ریسمانی از ناودان آویزان میکنند .
در خور این مراسم " فال هنشکو" نام دارد .
شال اندازی شب چهارشنبه سوری
این مراسم در مناطق شمال غربی و غرب ایران به وفور
صورت می گیرد , در رضائیه , شاهپور شهر , تبریز ,
کردستان , کرمانشاهان و . . . . در شاهپور شهر
آذربایجان مردم از بالای پشت بام شالی بلند را به درون خیابان
آویزان میکنند . مردمان از خانه هایشان بیرون می آیند و شالها را پر از میوه و آجیل میکنند و سپس افراد بالای بام
شال را به بالا میکشند . عده ای که نامزد یا دوست
دختر یا پسر دارند به خانه های نامزدشان یا دوستانشان می روند
و با آنان این مراسم را اجرا میکنند . آذری ها می گویند :
شال سالماخ . در کردستان نیز به وفور این مراسم انجام
می گیرد و قبل از آن در بامهای خود آتش می افروزند.
در کردستان می گویند : هتری و متری شتیکمان بوبخه نه
بن چیری . سپس مردمان هدایا را بین خود تقسیم می کنند
و در آخر شب به خانه های خود باز میگردند .
کوزه شکستن در شب چهارشنبه سوری :
برای پیشواز رفتن جشن نوروز جشن کوزه شکستن
چهارشنبه سوری یکی از مراسمهایی است که برای استقبال از
آن انجام می گیرد . مردم برای رفع بلا ها و مشکلات و
چشم های بد کوزه های آب قدیمی خود را می کستند . در
خراسان پس از جشن و شادی شب چهارشنبه
سوری مردم درون کوزه کمی زغال و نمک و یک سکه می گذاشتند و
همه افراد خانواده آن را دور سر خود می چرخانند و
سپس آنرا از بالای پشت بام به بیرون پرت میکنند تا سیاه بختی
- چشم شوری و فقر از خانه هایشان در آغاز سال نو بیرون رود .
در یوالار رضائیه و برخی نقاط کردستان , مردم پیش از طلوع خورشید روز سه شنبه از هر خانواده ای یک نفر
سرچشمه می روند و کوزه را از آب پر میکنند و
به خانه ها می آورند . روز سه شنبه کوزه های آب را در گوشه
های خانه می گذارند و آنرا در پخت نان مخلوط
میکنند و نان می پزند . در تبریز برخی مردم برای شوخی شب
چهارشنبه سوری از بالای پشت بام ها بر سر
یکدیگر آب می ریزند و آب را مایه روشنایی میدانند . این مراسم در
زمان ساسانیان نیز انجام می گرفت .
اسفند دود کردن و به صحرا رفتن شب چهارشنبه سوری
این مراسم در بیشتر نقاط ایران زمین انجام می گیرد .
هدف سلامتی و تندرستی و رفع چشم های بد است . در
کردستان و کرمانشاه مقداری پیاز , چند جفت جوراب و
چند ظرف شکسته نیز بیرون می ریزند . کردستان و اقوام
کرد در شب چهارشنبه سوری همانند سیزده به در به صورت دسته جمعی یا تک تک به صحرا می روند و به
آبهای زلال چشمه ها نگاه میکنند . مدتی در صحرا شادی
و رقص میکنند و زنان چند تار موی بچه هایشان را قیچی
میکنند و به دست نسیم , باد , آب رودخانه و . . . می سپارند . سپس با کوزه های آب به خانه هایشان می آیند .
تخم مرغ شکنی شب چهارشنبه سوری
تخم مرغ شکستن یکی دیگر از بازیهای مخصوص ا
ین شب است که با هلهله کردن و رقص و شکستن تخم مرغ
صورت می گیرد . در کرمانشاه "خاجنگی" ,
در یوالار رضائیه "یومورتا ساواشدیرماخ" گفته می شود . برای این
کار معمولا تخم مرغها را رنگ میکنند . سپس یک نفر
تخم مرغ را در مشت خود قرار میدهد به طوریکه سر تخم
مرغ بیرون باشد و شخص دیگری با تخم مرغ خود
به آن ضربه می زند . هریک از تخم مرغ ها که شکست آن
شخص بازنده و باید تخم مرغی را به برنده بدهد .
بسیار مشاهده شده است که یک شخص دهها تخم مرغ را در این
شب برنده شود و بسیاری به جای آن از گوسفند
و مرغ و خروس نیز استفاده میکنند . مردمان گرگان چند ساعتی
قبل از اجرای مراسم در جنگلها می روند و پیاده روی
میکنند و سپس شروع به جشن گرفتن و شادی میکنند .
. در انارک نیز شعر زیر
را در شب چهارشنبه سوری می خواننند :
غیلا بی در , غیلا بی در , مرد می بد , از ما بی در
در نائین نیز آتش را از بام به کوچه می اندازند و کوزه ای
از آب را به درون آن پرتاب میکنند . سپس
همگان به دور آن جمع می شوند و شادی می کنند .
عده ای بر این باور هستند که پرت کردن آتش از بام
به خیابان قدمت بیشتری دارد و این کار برای درست کردن
دود است تا فروهر های نیاکانشان با استفاده
از دود آنجا را پیدا کنند .
در اشکور بوته های آتش را بر پشت بام می برند و آنجا آتش می زنند و این سروده را میخوانند :
کل کل چهارشنبه
گل گل چهارشنبه
فردا بهاره شنبه
فردا بهار شنبه
هرنج و رنجی بکله
گرفتاریها و رنج بریزد
می سکه رنجی به کله
رنج من که مثل رنج سگ است بریزد
سپس خاکستر را در کوچه ها می ریزند و
صبح چهارشنبه یک کوزه شکسته و مقداری خاکستر و یک جارو
7 , 5, کهنه بر میدارند و در وسط کوچه قرار میدهند .
در بیشتر روستاهای طبرستان ایران دسته های 3
تایی آتش برپا میگردد . که بیشتر از بوته های گون یانی
و ساقه برنج است . همه افراد باید 7 بار از روی
آن بپرند . سپس این سخن را تکرار میکنند :
من پرمه ته سر
می زرده ته
تی سرخه مه
ارمنی های ایران جشن چهارشنبه سوری را با نام
" درن دز " برگزار میکنند . آتشی برافروخته میکنند و از
رویش میپرند . شمع های روشن میکنند و به خانه هایشان
می برند . تا برکت آتش به خانه هایشان بیاید .
این جشن در سال 1347 برابر با 25 بهمن در
ایران بسیار باشکوه برگزار شد بوده است .
در شهرهای ایران که گویش ها یکی است
این سروده های خوانده می شود :
بترکه چشم حسود و بیگانه
چه بیرون و چه تو خانه
شنبه زا , یکشنبه زا , دوشنبه زا , سه شنبه زا , چهارشنبه زا , پنجشنبه زا , جمعه زا
هرکه از دروازه ها تو میاد
هر کی از دروازه ها بیرون میره
زاغ چشم , سیاه چشم , ارزق چشم
بترکه چشم حسود و بیگانه
چه بیرون